هماندیشی تخصصی رسانه و دوران پسا ترامپ روز یکشنبه10
اسفند ماه از ساعت 13 الی 14:30در دفتر
مطالعات و برنامهریزی رسانهها به صورت ویدئو کنفرانس برگزار شد. به همان اندازه
که جهان با ظهور چهرهای احساسی چون ترامپ با اما و اگرهای فراوان روبه رو شد امروز
نیز با این گمانه مواجه است که به راستی دنیای پساترامپ به چه شکلی خواهد بود. از این
رو میتوان چنین ادعا کرد که برآیند سیاستهای افراط گرایانه دوره ترامپیسم در دو بعد
داخلی و خارجی برای آمریکاییها گران تمام شد و در آینده نیز همچنان آبستن حوادث بسیاری
خواهد گردید. انحطاط فکری ترامپ و ترامپیسم در میان جوامع مختلف شرقی و غربی وجود دارد
و منحصر به آمریکا نیست. تلاش برای زوال انحطاط ترامپیسم نیازمند کار فرهنگی، فکری
و اجتماعی مستمر و بهره بردن از تاریخ، درس تجربه است. نباید بگذاریم انحطاط ترامپیسم
از یاد نسلهای کنونی و بعدی برود. جان کلام آنکه اگرچه برای تحلیل آنچه که بر جهان
پساترامپ خواهد گذاشت هنوز زود است اما چنین به نظر میرسد که در این میان رسانهها برای جبران و بازسازی نقش بسزایی
خواهند داشت. با درک این ضرورت است که دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانه نشست
تخصصی خود را به این موضوع اختصاص داده است.
این نشست که با حضورآقایان: دکتر مجید تفرشی، پژوهشگر و تاریخنگار
، مهرداد خدیر،دکتر عزت ا..کلانتری خاندانی،استاد دانشگاه فرهنگیان کرمان و خانم دکتر
گیتا علی آبادی ؛مدیرکل دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها برگزار شد مباحثی
همچون: نقشه راه رسانههای ایران در دوره پسا ترامپ،رویکرد و چالشهای رسانههای
ایران در دوره پسا ترامپ،تاثیر اندیشکدهها و موسسات آکادمیک در شکلگیری کنش و روشهای رسانهای و جمع بندی و درسهایی از سوءمحاسبات و پیشبینی
نادقیق رسانهای مورد بررسی و گفتگو قرار گرفت.
در ابتدای نشست دکترعلیآبادی
ضمن خیر مقدم به مدعوین اظهار داشت: در حقیقت بعد از
کارهایی که در ریاست جمهوری آقای ترامپ در آمریکا صورت گرفت و آنچه گه به عنوان
تویتتر مطرح شد و به عنوان رسانه شخصی ایشان و اینکه هر روز به جای بخشی از رسانهها
شروع کردند به توییت کردن به بیان دیدگاهشان و کارهایی که میخواستند انجام بدهند
و به عنوان رسانهای فعال از طرف ایشان درآمد. ما یک نشستی داریم در مورد رسانه و
دوران پسا ترامپ و آیا اینکه تویتتر مثل زمانی که ایشان استفاده میکردند آیا باز
هم مورد استفاده دوستان قرار میگیرد یا نه و اینکه آیا همچنان جایگاه خودش رو حفظ
میکند؟ و آیا در شأن یک رییس جمهور هست که بیاید و هر روز در این شبکه توییت کند؟
البته در دنیای امروز شاید چنین امری غیرطبیعی نباشد از این روی این نشست پسا
ترامپ رو گذاشتیم.
دکتر کلانتری
که عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان کرمان هستند یک تحلیل و گفتمان انتقادی در مورد توییتهای
ترامپ داشتند. به خاطر کاری که ایشان انجام دادند تصمیم گرفتیم که در خدمت ایشان
هم باشیم و همچنین در خدمت آقای دکتر تفرشی هم هستیم و از دانش و تحقیقات ایشان
استفاده خواهیم کرد. و آقای خدیر هم فعال رسانه ای هستندکه در خدمت ایشان نیز
خواهیم بود.
پس از اظهارات مدیر کل دفتر،
دکتر کلانتری گفت: من سعی میکنم جواب سوال شما رو بدهم.
ما باید ببینیم آیا مثل گذشته رییس جمهور آینده هم میتواند آن نفوذ را در توییتر داشته باشد یا خیر؟ در تحقیقی که ما
انجام دادیم چیزی حدود پنج یا شش ماه توییتهای دونالد ترامپ را مورد بررسی قرار
دادیم چیزی حدود 400 توییت ایشان را ترجمه و مورد بررسی قرار دادهایم البته بیشتر
از این بود ولی ما این تعداد رو مورد بررسی قرار دادیم و اولین نکتهای که متوجه شدیم این بود که توییتها در
واقع کنشهای اجتماعی رو شکل میدهند و جامعه را به آن سویی که میخواهند سوق می
دهند همانطور که می دانید وندایک در ضمیمه تحلیل گفتمان زیاد کار کرده و مدل
خاصی رو هم مطرح کرده ون داک میگوید باید یک چارچوبی میان شناخت فرصت و گفتمان
وجود داشته باشد بنابراین معلوم میشود که شناخت فرصت و گفتمان المنتهایی هستند
که به هم مرتبط هستند و شناخت رو دارای ابعاد اجتماعی می داند و برای شناخت
رویکردهای اجتماعی به گفتمان متوصل میشود تا مبانی را تایید کند. بنابراین اگر
جامعه دارای این چنین مبانی شناختی باشد تأثیرگذاری آن به ماهیت فرایندهای غیرقابل
انکار خواهد بود. بنابراین ما نمی توانیم بگوییم که توییتها بر جامعه ما و ایدولوژی
ما بیتأثیر است فقط تأثیرگذاری خودش را دارد. اگر خلاصه بگویم ایدئولوژی بر
ساختارهای ذهنی انسان اثر میگذارد وقتی توییت های او ایدئولوژی درست میکند ایدئولوژی بر ساختارهای
ذهنی و فکری شما نیز تأثیر میگذارد. و روند زندگی ما رو عوض میکند. من میخواستم
با یک مثال طنز شروع کنم یک شخصی که در نقد جامعه شناخته شده است درباره یک مسابقه ساده
فوتبال که یک زمانی اتفاق افتاده و تبدیل به یک بازی شده ، مقایسه کرده و توییت میکند
و میگوید اگر یک گل بیشتر زده میشد مثل بازی گذشته میشد (0 + 6). اشاره به بازی
پرسپولیس در گذشته) بعد از پیگیری دیدم به خاطر این چند خط توییت چه حجم عظیمی
برای آن فرد دیده شده. بنابراین به این نتیجه میرسیم که توییتها تأثیرگذاری و
روندشان ادامهدار خواهد بود. من همه تأثیرهای توییتر از جمله اینکه میتواند ایدئولوژی را شکل دهد و هم میتواند
بر ساختارهای ذهنی ما تأثیر بگذارند را مورد مطالعه قرار داده ام.. این ایدئولوژی
چه در تولید چه در نحوه گفتمان تأثیرگذار است. بنابراین سخت و تند هر دو از
ایدئولوژی الهام می گیرند به همین سبب انتخاب واژگان نوع سبک،نوع ادبیات بیشتر تحت
تأثیر ایدئولوژی هست تا تأثیرمقولههای نحوی چون وقتی که ما درباره شکست و متن
صحبت می کنیم فقط در مورد نحوه افت چیدمان صحبت می کنیم اما وقتی درباره توییت
صحبت می کنیم چیزی فراتر از شکست رو ما میبینیم. که طبیعتاً میرود و وارد اجتماع
میشود. ون دایک یک اصل خاصی را مطرح کرده یک چارچوب که گفتمانهای
ایدئولوژیک رو شکل می دهد و شیوه حرف زدن در مورد خود و دیگران رو رقم میزند طبق
این اصل ون دایک میگوید دیدگاههای مثبت را در مورد ما بگویید و چیزهای منفی را
در مورد دیگران .پس وقتی به مفهوم حرف ون داک دقت میکنیم شروع به طبقهبندی و
جداسازی میکنیم که ما خوبیم دیگران بدند. ما می توانیم ،دیگران نمی توانند.
اینجاست که مربع ایدئولوژی ونداک شکل میگیرد و ونداک ایدئولوژیاش برگرفته از
این اصل، چهار گزاره را مطرح می کند:
1.
بیان
اطلاعاتی که حاوی نکات مثبت درباره ماست
2.
بیان
و تاکید بر اطلاعات که درباره دیگران منفی است
3.
توقیف
اطلاعات منفی که درباره ما قرار است گفته شود
4.
و
اگر نکته مثبتی درباره دیگران گفته شود ما آن را توقیف میکنیم.
ونداک می گوید اگر
ایدئولوژی ها از طریق گفتمان آموخته شود باید به دنبال یافتن استراتژی باشید.
نشانهها و عناصر زبانشناختی رو مطرح میکند که این نشانهها میتواند به ما کمک
کند که این تسلط زبان رو به دیگران داشته باشیم. به عنوان مثال از ضمیمه (آن) آنها
و ما زیاد استفاده میکنیم و البته نکاتی زیادی اشاره کرده که شاید وقت نباشد من
همه آنها را بازگو کنم پس اجازه بدید قدری در مورد دادهها صحبت کنم. ما وقتی
توییتهای ترامپ رو مورد واکاوی قرار دادیم دیدیم که ترامپ از تکنیکهای خاصی
استفاده میکند این تکنیکها خیلی ساده اما بسیار نافذ هستند.
اولین نکته مقولهبندی هست
یعنی بلافاصله بعد از توییت شروع میکند به دستهبندی کردن. جملات کلیدی و مهمی رو
در قسمت و دستهبندی آورده ام. مثلاً میگوید بسیاری از کشورها در طول سالیان
متمادی با آمریکا منصفانه تجارت نکردهاند ما به درستی تجارت میکنیم و همه را شاد
خواهیم کرد. ببینید چه اتفاقی افتاده که اول مقولهبندی کرده. یعنی اول از کلمه
(ما) استفاده کرده و میخواهد اشاره کند که هر کسی قبل از ما در تجارت کاری کرده
کارش درست نبوده و اما از این به بعد ما میخواهیم تجارت درست را انجام بدهیم..
نکته دوم ترامپ استفاده میکند قطببندی هست قطببندی یعنی اینکه من تعلق به یک
گروه و یا قطب خاص دارم باور به این صورت هست که قبلاً از هر حرفی باید دید چه
کسانی به آن گروه تعلق دارند و چه کسانی از گروه ما نیستند و در نهایت قطبها و
گروهبندیها رو تشکیل میدهیم. و خودمان را در گروهی که خودمان ساختیمش می آییم و
شروع به دفاع کردن از آن گروه میکنیم. و طبق آنها 4 اصل و مدرک به حساب آن گروه
میآورند ترامپ میگوید (طرح ما در مورد بهداشت وارد مجلس شد همه تایید کردند غیر
از دموکراتها) یعنی کاملاً خودش را جدا می کند. و اول خودش را جدا میکند و بعد
آن گروه رو که این میبرد از کلمه همه استفاده میکند میگوید (بیکاری در پایینتر
سطح از سال 1973 است چون ما قوانین دست و پاگیر اداری را از بین بردیم)
سومین مسئله بحث تغییر دادن
است: به طور دائم در عینیت بخشی مقولهها به ما و دیگری تاکید می کند و تلاش میکند
که مقوله تغییر دادن در سطح جامعه به یک باور تبدیل شود. در واقع تلاش در جهت قطببندی
همه چیز و گام بعد ترویج ایدئولوژی خلق شده در سطح اجتماع.
جمله دیگر اینکه (دلیل
خوشبینی خانوادهها در مورد اقتصاد به بیشترین حد در 14 ساله گذشته رسیده است)
البته اگر دقیق واکاوی کنیم میبینیم این اتفاق در جامعه ما هم وجود دارد اما چون
ما تمرکزمان روی گفتمان ترامپ هست و توییتهایش چطوری میآید این قضیه رو گسترش میدهد
و میخواهد این شکل و شیوه را در ذهن همه مردم جا بیاندازد.
ایجاد فاصله و تلاش دیگرش
این است که فاصله بین دو قطب را بیشتر کند و قطبها خالصتر بشوند، و فاصله را تا
نهایت که در توان دارد بالا میبرد.
مبادا به ما چیزی بگوید
مبادا انتقاد کند و فاصله آنقدر زیاد است که شما فرصت فکرو انتخاب هم نداشته
باشید.
کشورهای زیادی در طول این
سالها با آمریکا درست تجارت نکردند. ما درست تجارت خواهیم کرد. یعنی فاصله ایجاد
تجارت با تجارت درست و آنقدر عمیق و بزرگ نشان میدهد که دیگران آنقدر خربکاری
کردند اما ما الان میخواهیم تجارت بکنیم و خیلی خوب این کار را خواهیم کرد و قابل
مقایسه نیستیم و طبیعی هستند که مسائل مالی در دنیا مهم است اگر وضعیت معیشت مردم
مطرح بشه طبیعتاً طرفداران بیشتری خواهد داشت پس روی واژه تجارت دست میگذارد و به
گونهای میگوید که نحوه تجارت او با دیکران در جهان متفاوت است. و چون ترامپ
سابقه تجارت هم داشته و خودش باعث میشود که مردم این حرف رو بیشتر باور کنند.
در نوع بعدی تکنیکی که وجود
دارد که ترامپ استفاده میکرد مفهوم تلویحی و پیشانگاری بوده است. ونداک میگوید
بر این گفتمان همان نتیجه الگوها و پیش انگارها از بحرانهای قطبی مخاطب میداند.
ما یک سری پیش انگاره داریم بر همین منوال ما تمام الگو را بازنمایی نمی کنیم بلکه
ما به صورت تلویحی قسمتی از الگو رو بازنمایی می کنیم این برای درک گفتمان کفایت
میکند یعنی وقتی ما قسمتی رو میگوییم باقیمانده در ذهن مخاطب بازسازی میشود و
ترامپ تمام اطلاعات را میگوید وقتی به ترامپ گفتند که در پیروزی انتخاباتش روسیه
نقش داشته ترامپ کل سیستم قضایی آمریکا رو زیر سوال برد و گفت دچار نقص هست که
مردم بدانند اگر در مورد کسانی صحبت میکنند صحت ندارد. و نکته بعدی مبالغه است که
میخواهد انگیزه مخاطب رو برانگیزد و آن شخص که توییت ما را میخواهد برانگیزد.
ترامپ میگوید (فرماندار جرمی براون پنج نفر تبهکار که مهاجر غیرقانونی بودند در
جامعه رها کرد و به جان مردم انداخت آیا این حق مردم بزرگ کالیفرنیاست؟) اگر دقت
کنیم وقتی ما بیشتر این توییت را بررسی کردیم فهمیدیم اصلاً تبهکاری در کار نبوده
یک عدهای به خاطر اینکه قوانین مهاجرت رو رعایت نکرده بودند اینها توسط پلیس
دستگیر میشوند و چون می خواسته جری براون را خراب کند مهاجران را به عنوان تبهکار
معرفی میکند و آنها تبهکار نبودند و فقط قانون رو رعایت نکرده اند ترامپ مبالغه
می کند که ایده خودش رو به کرسی بنشاند و مشکل که با جری براون داشته را از این
طریق جبران کند.
در مورد نقض هیلاری کیلینتون
کلمه دغل کار رو میتوانید به وضوح ببنیند میگوید (آن هیلاری دغل کار آیا من
نامزد انتخاباتی بزرگی نبودم) در واقع با این کارها هم خودش رو بزرگ جلوه میداد ودیگری را نادیده می گرفت و تو می خواستی با
دغل کاری مرا کوچک جلوه بدهی که نتوانستی.
نکته بعدی: خلاف واقع یعنی
چیزی که اصلاً وجود خارجی ندارد و به لحاظ گفتمانی از الگوهای پیش فرض استفاده میشود
و دو تا الگوی بسیار متداول دارد.
اگرفلانی بیاید اگر فلان کار
اتفاق بیافتد چه خواهد شد مثال (اگر اداره پست حمل بسته های پستی آمازون رو افزایش
دهد هزینهاش بالغ بر 6/2 میلیارد می شود آنها چرا نباید مالیات بدهند) اصلا یک
امری که واقع نشده دیگر اگر اداره پست دولتی این کار را بکند درآمدش آنقدر هست در
صورتی که آمازون انجام میدهد و خلاف واقع است حال آمازون که همچنین سودی را میبرد
نباید مالیات بدهد؟
یک نکته دیگر ترامپ واژه
گزینیهایش بود. توییتهایش نشان میدهد که به طور گستردهای از واژههای مثل شغل،
دموکرات ،هیلاری دغل کار، مهندسی شده، خبرگزاریهای جعلی، آمریکا بزرگ، تجارت سریع
و تبانی زیاد استفادهکرده است. و از نگاه دیگر میشود فهمید که دامنه واژگانش هم
بسیار محدود بوده و کلمات سادهای مثل احمق زبان بسته / گیج و بزرگ زیاد استفاده
کرده و حتی بعضی لغات هم آوا و در جاهایی نمیتوانسته به طور درست به کار ببرد حتی
عبارت کاخ سفید رو هم اشتباه نوشته بنابراین دو سطح گفتمان و در استفاده از واژگان
هم ،ترامپ خیلی قوی عمل نکرده است.ترامپ عبارت فیک نیوز رو در جامعه جا انداخت. او
اشاره دارد که شبکه سینکلر شبکه خوبی است و در مقایسه با سی ان ان که بیشتر مثل
یک دلقک عمل می کند هم بهتر است (در حالی که شبکه سینکلر شبکه خیلی معروفی نیست و
ترامپ هزینههایش را پرداخت می کرده. و وقتی در غالب مقایسه میآید شروع به تخریب
کردن می کند و به خطرانداختنهایش میخواهد بگوید که اینها قابل اعتماد نیستند و
در مورد سیانبیسی هم میگوید هیچوقت اخبار آنقدر دقیق نبودند. نمی توانم باور
کنم که دمکراتها با قانون مهاجرت چه رفتار بدی دارند. البته در بعضی جاها به
دموکراتها احمق هم خطاب می کند و اگر در مورد جاهای رسمیتر یا در اروپا می
خواسته سخنرانی کند از واژههای با بار مثبت ولی در باطن منفی ولی محترمانهتر
استفاده میکرد. خب من عرض دیگهای ندارم و این مختصری بود از تأثیر توییت بر
جوامع. و جمله آخر اینکه توییت میتواند یک روند یا کنش اجتماعی رو شکل بدهد. و
این کنش اجتماعی صاحب یک ایدئولوژی بشود و این ایدئولوژی در آینده بتواند تغییرات
بزرگتری رو به وجود بیاورد. ممنون و سپاسگزار از توجه شما.
در این خصوص دکتر علیآبادی اظهار
داشت: بحت و کار روی این موارد بسیار خوب است و هر
کسی می تواند از یک سو به اون نگاه کند و می
تواند موارد و دیدگاههای جدید نیز پیدا بشود.
دکتر تفرشی:
در چهار سال گذشته به خصوص در یک سال گذشته ده ها کتاب و مقاله درباره تعامل و
تقابل ترامپ با رسانه ها منتشر شده است. و این موضوع در آینده رسانههای بومی آمریکا و آمریکا شمالی چه
تاثیری خواهدگذاشت. ولی یک تحقیق خیلی محلی نیویورک تایمز انجام داده که من شخصاً
اینجا عرض می کنم این تحقیق در سال گذشته به روز شده بود ولی امسال تا کنون به روز
نشده است.شاید حدود 100 صفحه فقط کلیدواژه است و حدود 6000 تا افراد یا اماکن که
ترامپ در موردشون به صورت توهینآمیز صحبت کرده و این پست کامل هست مثلاً در مورد
هیلاری کینتون 10 صفحه صحبت کرده و دو نفر از نیویورک تایمز به صورت مفصل در این
باره کار کردند و همچنین کتابهای زیادی در این باره منتشر شده است.
سؤال ما این است ترامپ چه
برسر رسانهها آورد و در آینده این روند به کجا خواهد رفت و مهمترین وجهی که ترامپ
در ان برنده بود اینکه هیچ کدام از اتاقهای فکر اندیشهها و رسانهها نتوانستند
پیروزی در انتخابات ترامپ را درست پیشبینی کنند به این دلیل ترامپ از بدو ورود به
کاخ سفید از دست بالا با رسانه ها برخورد داشت ولی تاقبل از رییسجمهوری ترامپ ،رسانه
ها از موضع برابر یا حتی بالاتر با رییس جمهور برخورد میکردند. نیکسون را رسانهها
عزلش کردند. یا کلینتون رو رسانهها باعث استیضاحش شدند و موارد دیگر ... ولی
ترامپ از وقتی آمد شروع کرد با رسانه ها برخورد متقابل داشتن و اگر چه این تقابل
سابقه داشت ولی نهادینه نبود. یکی از دلایل این تقابل این بود که ترامپ از رسانه
ها تلقی بیطرفی نداشت یا هوادار میدانست یا مخالف و رسانههایی مثل واشنگتن پست ،سیانبیسی
نیوز کاملاً باهاش مخالف بودند. و یادمان باشد که ترامپ 45 تا 55 درصد در آمریکا
طرفدار داشته و هنوز هم دارد و حدود نیمی از مردم آمریکا روش و منششان منطبق با
ترامپ است. در واقع ترامپ از آسمان نیامده ترامپ بخشی از جامعه آمریکاست. همانطور
که احمدینژاد یا روحانی هم بخشی از تفکر کشورماست و این از کرة دیگری نیامده
بنابراین وقتی ترامپ سرکار میاد مواجه می شود با رسانههایی که مخالف هستند.
اول سعی دارد رسانههای به
خصوص کاغذی را کم ارزش نشان بدهد و در درجه بعد سعی دارد رسانههای خودش را با
ارزش نشان دهد. برای اولین بار بود که شاهد بودیم مقامات آمریکا همگی بله قربان گو
بودند و حتی ترامپ کاری بر این موضوع هم نداشت نظراتش را توییت میکرد. اینجاست که
استفاده از توییتر و فیسبوک برای ترامپ مسئله اصلی میشود. این دو تا معنی دارد یک،من اعتمادی به جریان
رسانهها ندارم دو اصولا چیزی به نام خرد جمعی و اتاق فکر در دستگاه آمریکا وجود
ندارد من میتوانم براتون دهها مثال بزنم
که بعد از جلسهای که ترامپ با مقامات داشته توییت مخالف اون مصوباتی که در
جلسه بوده زده است. بنابراین مسئله خود رأیی ترامپ برای همه روشن و مشخص بود. و
خانم موگرینی و دیگر ان هم بارها گفتند که گفتگوهایی انجام میشود و بعد از جلسه
چیزهای دیگری گفته میشود این نکته دهنکجی ترامپ رو به رسانه میرساند و عملاً
روزنامهها برایش کارایی ندارند. و خودش رسانه خودش رو دارد. یا به عنوان بدیل
روزنامهها و سخنگویان دولت توییت میکند. ترامپ این مسئله را گسترش داده ولی
پایان دهنده این بخش نیست. به این دلیل میبینید الان هم آقای بایدن وکلارا هریس
از این موضوع استفاده میکنند و دیگران هم و حتی توی ایران هم توییتر فیلتر هست و
غیرقانونی ولی صدر تا زیر مقامات ما ازش استفاده میکنند. برای اینکه فریب نفوذش
قابل انکار نیست.
مسئله حقیر کردن رسانه ها در
آمریکا بسیار مطرح است. که مواردی زیادی هست مثل تحقیر بلومبرگ یا حمله به جف بزوس
که از القاب توهینآمیزی استفاده کرد.
و نکته دیگر در مورد ترامپ
آن خودبینی و فروبینی او هست و این نکته که شما میتوانید برای مدتی رسانههای
جمعی را شکست بدید ولی در درازمدت باید دید چگونه است. در ماههای پایانی ریاست جمهوری
ترامپ حتی رسانههای حامی ترامپ مثل فاکسنیوز
هم به او پشت کردند حتی نیویورکپست هم که
بعد از انتخابات برای تقلب نیاز بود ازش حمایت کنند این کار را نکردند و در واقع
اعتبار و آبروی خودشون را به خاطر ترامپ زیر سؤال نبردند. البته در موقع ریاست
جمهوری این کار را کردند ولی در موقعی که لازم بود بیشترین حمایت رو انجام بدهند
این کار را نکردند.
و حالا دو سؤال خیلی مهم و
کلیدی وجود دارد.آیا رسانه های کاغذی ،دیداری و شنیداری و دیگر رسانهها جریان
سازند؟ یا دنبالرو جریان.در شرایطی که در دوران قبل و بعد از ترامپ وجود دارد این
است که رسانهها نقش جریان سازیشان را تا حدود زیادی از دست دادند. قبلش وجود داشت
الان هم در حال ترمیم هست و بعید هست که به این زودی انجام بشه و این بلایی که
ترامپ سر رسانه ها آورده در کوتاهمدت قابل جبران نیست.
سؤال بعدی: آیا رسانه ها
دنبالهرو افکار عمومی هستند یا بنده نظرات افکار عمومی؟
به نظر میرسد که رسانه ها در زمان ترامپ تلاش
متقابلی داشتند آنهایی که با ترامپ نبودند در سه سال اول کاملاً مغلوب ترامپ بودند
به خاطر اینکه در آمریکا مسئله اقتصاد حرف اول رو میزند چون اقتصاد آمریکا رو به
بهبود بود شکوفا بود تا قبل از کرونا عملاً رسانههای مخالف ترامپ دست بالایی
نداشتند.
آقای میر کتابی نوشتند به
نام پست ژورنالیست و مرگ روزنامه ها که در آن روزنامه بعد از ترامپ،خلق خشم خواهد
بود و در جایی که ما قرار داریم یک دوران افول رسانهای هست. و کم اطلاعی مردم
نسبت به رسانههای متعارف و رو آوردن به رسانه های دیجیتال و فضای مجازی ولی این
فضا به کندی در حال تغییرات است شاید در میان مدت بشود کاری کرد که البته به شرطی
که رسانهها میبینند که به هر حال همان بحث فیک نیوزی که به درستی اشاره شد ترامپ
مبدعاش نبود ولی گسترش دهنده اش بود. عملاً تونست علیه خود ترامپ عمل بکند و الان
فیکنیوز علیه رسانههای فضای مجازی استفاده میشود و شاید این مسئله بتواند در
درازمدت به رسانههای متعارف کمک کند. البته شاید هیچ وقت نتوانند اعتبار کاملشان
را باز یابند و رسانه های متعارف چارهای ندارند که با فضای مجازی وارد تعامل
بشوند.
حال سؤال اینجاست که باید در
این قلمرو چه کرده و یا چه باید کرد؟
بایدن نه میخواهد و نه
توانش را دارد که به اندازه ترامپ در فضای مجازی فعالیت داشته باشد بایدن میتواند
یک آشتی رسانهای انجام بدهد که البته بخشی از آن صورت گرفته و بخشی از این بارها
بر روی کامالا هریس هست.
نکته دیگر رسانههای ایرانی
چه درسی میتوانند از جریان ترامپ بگیرند؟
تجربه ترامپ بسیار برای ما
مهم بوده است.برای کشور ما ،البته ما این مدل رو در دورههای قبلی به نوعی دیگر
داشتیم هم قبلی و هم بعد از انقلاب که روزنامه تحت تأثیر قدرتها تحقیر شدند ولی به
نظر میرسد این مسئله را بیشتر از اینکه
رسانهها باید درس بگیرند حکومتگران و سیاستمدارها مخالف حکومت باید درس بگیرند که
قدرت رسانه رو دست کم نگیرند منتها شرایط استفاده از آن را باید یاد بگیرند برای
فتح قلوب و اذهان در رسانهها هم اگر می خواهند در دل مردم جا داشته باشند و
اعتماد را جلب کنند همه باید از نظر شکلی و هم از نظر محتوایی تغییرات اساسی داشته
باشند.
برخی از رسانهها را میشود
برای همیشه ساکت کرد و برخی دیگر از رسانهها را برای مدتی میشود ساکت کرد ولی
همه رسانهها را برای همیشه نمیشود ساکت کرد. این درسی هست که از دوران ترامپ
گرفته شده ترامپ در واقع به عنوان یک کاسب وارد عرصه سیاست شد و فکر می کرد با پشتهماندازی
و رفتار مافیا گونه و بیاعتنایی به افکار عمومی و ایجاد انگیزه در افکار عمومی میتواند
شرایط را به نفع خودش تغییر بدهد تا حد زیادی هم این کار را کرد ولی در یک جایی
ناتوان ماند و در درازمدت انرژی و توازن ادامه آن را نداشت که اگر به دور دوم میرسید
تبدیل به فاجعه میشد. ترامپ نشان داد که چقدر در حد سیاست در جامعه رسانهای
آمریکایی میتواند کثیف شد.
آقای ریگان رییس جمهور
آمریکا قویترین رییس جمهور بود از جنگ جهانی دوم جملهای دارد که معتقد است از نظر
جامعه شناسان "فحشا" قدیمیترین شغل جهان است و من معتقدم سیاست بعداز فحشا
کثیفترین هست و هر چقدر جلو رفتیم دیدم چقدر به حقیقت نزدیک است.
مهرداد خدیر؛محقق و روزنامه نگار در ادامه
افزود: به عنوان یک روزنامهنگار ترجیحم
این است که در مقام پرسشگر و نهایتاً اجرا کننده باشم چون عنوان گفتار پسا ترامپ
هست یعنی بعد از ترامپ چه اتفاقی میافتد. من میخواهم بگویم ابتدا فراموش نکنیم
اساساً ورود ترامپ به دنیای سیاست با اتفاقی بود که فاکس نیوز رقم زد. در سال 2009
بعد از اون شک و تزدیدی که در محل تولد اوباما ایجاد کرد و نام ترامپ رو از یک
کاسب آورد به بحث پربیننده ترین شبکه کابلی (فاکسنیوز)در سال 1370 .یعنی سال پیش از
آن در ایران کتاب "جابهجایی در قدرت بقا "ترجمه خانم دکتر شهیندخت
بزمی منتشر شد. همون موقع در اون کتاب دو بار اسم آقای ترامپ آمد. به عنوان فردی
که عصر دومی است. نویسنده میگوید دوران زور و زر و تزویر رو به پایان است و نتیجه
می گیرد که دوران ترامپ رو به اتمام است.
و در یکی دو جا آدمها را مربوط به گذشته می داند. اما دیدیم که برخلاف اون پیشبینی
آقای ترامپ پیروز میشود رییسجمهور میشود و یک پارادوکس رو شکل می دهد آدمی بیشتر
متکی به پول هست متکی به زور هست. و ترامپ به خاطر اینکه نشان بدهد از این دنیای
مدرن هم هست از رسانههای اصلی وارد جنگ و جدل میشود یعنی ترامپ موجودی است مربوط
به گذشته که در عصر حاضر او را دیدیم خودش یک پارادوکسی در وجودش بود برخلاف ذاتش
خیلی سعی میکرد امروزی و به روز باشد.
ترامپ نماد ارتجاع سیاسی بود. او سعی میکرد چهره مرتجع و فاسدش را در توییتهایی که میزد بپوشاند اما چه اتفاقی میافتاد
در عمل او یک هیجان آنارشیستی ،پوپولیستی رو تجویز کرد برای رسانهها. مثل یک
سردبیر برنامه کاری تعریف می کرد برای رسانهها. میشود گفت رسانههای اصلی جا
ماندند از ترامپ به خاطر توییت های که او می گذاشت. و یک دلیل ساده داشت چون
اساساً ترامپ سیاستمدار نبود شومنی بود که وارد صحنه سیاسی شده و حتی پوپولیست هم
نبود شاید یک آنارشیست بود هم ضد نماد بود، هم ضد نهاد او با نهاد رسانه به جنگ
افتاد و چنگ رو از طریق توییسته انجام داد و دیدیم که روزنامهنگاران و رسانهها
رو به صورت کلاسیک نیاموخته بود طبیعتاً کار خودش رو انجام می داد. البته این
رفتارها برای ما مردم ایران خیلی عجیب نبود. و شگفتی ما از این بود که این اتفاق
چرا در ایالات متحده افتاده است. ترامپ توییتر رو به جای خبر نشاند. در پسا ترامپ
اتفاقی که خواهد افتاد این است که توییت نمیتواند جای خبر باشد. و طبیعتاً نقد
هست. در رسانههای کلاسیک خبر و نظر از هم جدا می شوند و رسانهها سعی می کنند
رعایت کنند کاری که ترامپ کرد این بود که نقد خودش را به عنوان خبر به رسانه ها
القا کرد.
در پسا ترامپ استادان علوم
سیاسی و متخصصان رسانهها باید بین خبرگزاری و خبرنگاری تفکیک قائل بشوند کاری که
ترامپ کرد نقد و خبر را باهم مخلوط کرد.
نکته دیگر در رابطه با ترامپ
هیجانی بود که ترامپ به رسانهها میداد و قطعاً بایدن این هیجان رو نمیتواند به
رسانهها بدهد بایدن با اینکه دموکرات هست و معاون آقای اوباما بود ولی مثل اوباما
به فیسبوک علاقه ندارد پیشبینی میشود که شاید بایدن اگر محتوایی از فیسبوک در
رسانهها چاپ شود ممکن است که اجازه پیگیری و شکایت داشته باشد. یعنی ما در عصر
پسا ترامپ میتوانیم به اقدامی که بایدن میتوانند انجام دهد. یکی لغو ماده 230
هست از قانون ارتباطات یکی بحث قانون رقابت در انتخابات هست. یکی بحث تملک
اینستاگرام و واتسآپ هست و این که بایدن قصد داشته باشد که این دور تقسیم اجباری
کند این کارهایی است که پیشبینی میشود بایدن انجام بدهد. چرا که بایدن به این
جور کارهای هیجانی اعتقاد ندارد و بایدن از ابزار توییتر استفاده میکند همانطور
که مقامات ما استفاده می کنند ولی در ایران و حتی خود بایدن بیشتر با توییتر نظر
خودشان را می گویند. تصور نمیشود رفتارهای ترامپ گونه انجام دهند .و نکته مهم
اینکه ترامپ در دوران دور از قدرتش هم میتواند اون نفوذ رو داشته باشد.یا نه. اگر
ترامپ در این چهار سال نتواند در توییتر و دیگر رسانهها فعال باشد قطعاً با ریزش
مخاطب روبرو خواهد بود. به سرعت مثل برف آب خواهد شد مگر اینکه بایدن در باطلاقی
که او ایجاد میکند گرفتار شود. و یادمان باشد ترامپ همه از رسانهها استفاده کرد
و هم سوء استفاده. همه به رسانهها رونق داد و هم بیرونقی داد. و جمله آخر اینکه
ترامپ رسانههای کلاسیک رو هم به توییتر سویفت میکرد. و رسانهها باید این اعتیاد
را ترک کنند و همچنین مردم رو هم ترک عادت بدهند اتفاقی که در ماه های پایانی
افتاد همان اسبی که از او سواری میگرفت همان اسب هم او را به زمین میزند و ما
بعد از فروکش کردن این موضوعات دوباره شاهد رشد رسانه های کلاسیک خواهیم بود. با
این تفاوت که آنها در این مدت از خودشان بیرون آمدند و متوجه شدند که آن انحصار
گذشته را ندارند در ایران و در عصر پسا ترامپ با احیای برجام و بازگشت بایدن به
برجام از این منفذ که جامعه اقتصادی بهبود پیدا کند و جامعه ما آسیبی که از ترامپ
و رویای توسعه سیاسی و اجتماعی او خورد بیرون بیاید ترامپ ایرانی ها را از رسانههای
داخلی دور کرد یعنی ما در دوران پسا ترامپ
باید شاهد باشیم شرایط عادی شود.
آقای دکتر افضلی: خیلی متاسفم الان میخواهم
به دو مقاله اشاره کنم یکی مقاله دو استاد معروف استرالیایی و ژاپنی نوشتند تحت
عنوان فیکنیوز در توییتر ترامپ که خیلی به بحث آقای دکتر کلانتری رفت. و در نشریه اسام به چاپ رسیده و دیتاهای
بسیار خوبی دارد. و مقالة خیلی مهم دیگری
که آقای دیوید کارت نوشته که استاد سیاسی در دانشگاه جرج واشنگتن هست و موضوع این
هست که چطور ترامپ از دیجیتال پالسی استفاده میکند و چطور ترامپ استفاده کرد و در
دوران پسا ترامپ جایگاه رسانه کجا خواهد بود و در تایید حرف دکتر خدیر هست که
ترامپ از حالت نظر دادن در توییتر را به خبررسانی تغییر داد.
آقای دکتر کلانتری خیلی
ممنون به نظرم ما اگر به واژگان نگاه کنیم واژهای مثل ترامپ داریم ولی هیچوقت
اوباما یا بایدن هیچوقت درست نشد برداشت من این هجمهای که ترامپ ایجاد کرد و
توییتر را از جایگاه واقعیش بالاتر برد در دوران ترامپ این هجمه زیاد بود و خود
ترامپ هم به خاطر نوع شخصیت نقش زیادی داشت. و باید توییتر از نظر خبری به حالت
اضعارگری تبدیل شود. ولی حضور این اتفاق نیفتاده.
دکتر علیآبادی:
خیلی متشکر و ممنونم واقعاً یک ورود خاصی برای چهار سال آقای ترامپ باید در نظر
گرفت که حوزه رسانه رو دچار تحول کرد اما ادامهدار میشود یا نه و بسته به شخصیتهایی
دارد که در آینده ببینیم که ظهور میکند و از رسانه در چنین قالبهایی استفاده می
کنند. ممنونم از تمام عزیزانی که در این گفتوگو شرکت
کردند.